سیده حسناسیده حسنا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره

♥●•٠·˙ღ✿حســـنا خانومــی♥●•٠·˙ღ✿

یـک روز از روزهـای خـدا

دیروز صبح که از خواب بیدار شدی، نگاهت می‌کردم؛ و امیدوار بودم که با من حرف بزنی، حتی برای چند کلمه، نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد، از من تشکر کنی. اما متوجه شدم که خیلی مشغولی، مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی. وقتی داشتی این طرف و آن طرف می‌دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی: سلام؛ اما تو خیلی مشغول بودی. یک بار مجبور شدی منتظر بشوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی. بعد دیدمت که از جا پریدی. خیال کردم می خواهی با من صحبت کنی؛ اما به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی ... ...
12 اسفند 1390

تلگراف

سلام دوستاي عزيزم لطف دارين كه نظر ميدين.من چند وقتي هست كه با موبايل بهتون سر ميزنم به خاطر همين نميتونم نظر بدم ولي جواب همه ي نظرات پر مهرتون رو تلگراف زدم. خيلي دوستون دااااااارم
27 بهمن 1390

غلت زدی!

امروز حسنا ساعت 12 ظهر روز دوشنبه 17 بهمن برای اولین بار غلت زد. هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا  
17 بهمن 1390